میون ثانیه های انتظار ، میشمرم دقیقه هارو چه زیاد!من و اون خوش خبری های محال ،واسه فردایی که هیچوقت نمیاد...فصل پائیزم چه طولانی شده، آخرش ببین چه طوفانی شده !قرار این نبود که ما تنها بشیم ، تو تو آسمون و ما اینجا باشیم...برا لب هایی که هیچی نمیگن، واسه چشمایی که خوابیده بودن ،چی بخونم که چشاتو وا کنی،یا یه حرفی بزنی صدا کنی...تو که رفتی کار من شد اشک و آه،
حسرت دیدن تو با یک نگاهشده آرزوی هر لحظه ی من ، که بگن داره میاد مثل یه ماه...لحظه هامو میشمرم تا که بیای، دم خونت بشینم کاری کنم،اما وقتی میرسم به کوچه تون ، دل تنگ من میخواد زاری کنم... دل تنگ من میخواد زاری کنم ...برا لب هایی که هیچی نمیگن، واسه چشمایی که خوابیده بودن...چی بخونم که چشاتو وا کنی ، یا یه حرفی بزنی صدا کنی...تو که رفتی کار من شده اشک و آه ، حسرت دیدن تو با یک نگاه !شده آرزوی هر لحظه ی من که بگن داره میاد مثل یه ماه... توت فرنگی های تشنه ...
ما را در سایت توت فرنگی های تشنه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mnarcis2nda بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 20 آذر 1401 ساعت: 17:58