توت فرنگی های تشنه

ساخت وبلاگ
امشب شبیه عشق رها شو درون من، روحِ شگرفِ بی بدنت را به من بدهای مثل صبحْ آمده از لمـسِ آفتاب، من سردم است پیرهنت را به من بدهاینجا میان موزه‌ی شب خاك می خورم، امشب هوای پرزدنت را به من بدهمن با تو گفتن از تو ، تو را دور می شوم ای من ، منِ همیشه ،من ات را به من بدهحرفی نمانده است ، ولی محضِ یك حضور فریادهای بی دهنت را به من بدهمردن مرا نشانه‌ی تلخی ست ، بعد از این نامِ قشنگِ زیستن ات را به من بده توت فرنگی های تشنه ...
ما را در سایت توت فرنگی های تشنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mnarcis2nda بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 20 آذر 1401 ساعت: 17:58

میون ثانیه های انتظار ، میشمرم دقیقه هارو چه زیاد!من و اون خوش خبری های محال ،واسه فردایی که هیچوقت نمیاد...فصل پائیزم چه طولانی شده، آخرش ببین چه طوفانی شده !قرار این نبود که ما تنها بشیم ، تو تو آسمون و ما اینجا باشیم...برا لب هایی که هیچی نمیگن، واسه چشمایی که خوابیده بودن ،چی بخونم که چشاتو وا کنی،یا یه حرفی بزنی صدا کنی...تو که رفتی کار من شد اشک و آه، حسرت دیدن تو با یک نگاهشده آرزوی هر لحظه ی من ، که بگن داره میاد مثل یه ماه...لحظه هامو میشمرم تا که بیای، دم خونت بشینم کاری کنم،اما وقتی میرسم به کوچه تون ، دل تنگ من میخواد زاری کنم... دل تنگ من میخواد زاری کنم ...برا لب هایی که هیچی نمیگن، واسه چشمایی که خوابیده بودن...چی بخونم که چشاتو وا کنی ، یا یه حرفی بزنی صدا کنی...تو که رفتی کار من شده اشک و آه ، حسرت دیدن تو با یک نگاه !شده آرزوی هر لحظه ی من که بگن داره میاد مثل یه ماه... توت فرنگی های تشنه ...
ما را در سایت توت فرنگی های تشنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mnarcis2nda بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 20 آذر 1401 ساعت: 17:58